English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (3324 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to kick up U با پا بلند کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
spike U میخ بلند کف کفش فوتبالیست هاوورزشکاران میخ دار کردن میخکوب کردن
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
pedestal U بلند کردن ترفیع دادن
pedestals U بلند کردن ترفیع دادن
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
harangue U باصدای بلند نطق کردن
harangued U باصدای بلند نطق کردن
harangues U باصدای بلند نطق کردن
haranguing U باصدای بلند نطق کردن
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
lift U بلند کردن
lift U بلند کردن شریک رقص اززمین
lifted U بلند کردن
lifted U بلند کردن شریک رقص اززمین
lifting U بلند کردن
lifting U بلند کردن شریک رقص اززمین
lifts U بلند کردن
lifts U بلند کردن شریک رقص اززمین
pried U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pries U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pry U بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
crane باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
crane وسیله بلند کردن
craned U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craned U وسیله بلند کردن
cranes U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
cranes U وسیله بلند کردن
craning U باجرثقیل بلند کردن یاتکان دادن
craning U وسیله بلند کردن
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
soar U بلند پروازی کردن
soared U بلند پروازی کردن
soars U بلند پروازی کردن
erect U بلند کردن
erected U بلند کردن
erecting U بلند کردن
erects U بلند کردن
steal U بلند کردن چیزی
steals U بلند کردن چیزی
chairlift U سردست بلند کردن
chairlifts U سردست بلند کردن
exalt U بلند کردن
exalting U بلند کردن
exalts U بلند کردن
heighten U بلند کردن
heightened U بلند کردن
heightening U بلند کردن
heightens U بلند کردن
elevate U بلند کردن
elevates U بلند کردن
elevating U بلند کردن
bank U کپه کردن بلند شدن
banks U کپه کردن بلند شدن
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
lever U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
levers U اهرم کردن بااهرم بلند کردن بااهرم تکان دادن
hoist U بلند کردن
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
hoist U وسیله بلند کردن
hoisted U بلند کردن
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
hoisted U وسیله بلند کردن
hoists U بلند کردن
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
hoists U وسیله بلند کردن
heist U بلند کردن
heists U بلند کردن
heave U بلند کردن
heaved U بلند کردن
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
collect U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collecting U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
collects U وادار کردن اسب به بلند شدن روی پاها
antilift device U ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
deal lift U بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
forklift U ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
hydraulic lift U بلند کردن اب به نیروی اب
lay hands one someone U دست روی کسی بلند کردن
lift fire U بلند کردن اتش
raise a dust U گرد و خاک بلند کردن
sound off U باصدای بلند صحبت کردن
throw up U بلند کردن
to make a dust U گردو خاک بلند کردن
to put forth U بلند کردن نمایش دادن
to throw up U بلند کردن
toe raise U تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
Other Matches
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
walk off with U بلند کردن
upraise U بلند کردن
turn down <idiom> U کم کردن صدای بلند
vociferate U با صدای بلند ادا کردن
to pick up women <idiom> U دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
bite off more than one can chew <idiom> U با یک دست چندتا هندوانه بلند کردن
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
ululate U باصدای بلند ناله وزاری کردن
To vacate a house. U خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
too many irons in the fire <idiom> U بایک دست چند هندوانه بلند کردن
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
to pick up somebody [to find sexual partners] U بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره]
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
amplifiers U بلند گو
tallest U بلند
fortes U بلند
forte U بلند
taller U قد بلند
loftily U بلند
willowy U بلند
skyscraper U بلند
skyscrapers U بلند
tall U بلند
eminent U بلند
tall U قد بلند
lengthwise U بلند
grandiose U بلند
amplifier U بلند گو
loudspeaker U بلند گو
highs U بلند
highest U بلند
aloud U بلند
mouth filling U بلند
loudly U بلند
talll U بلند
talll U قد بلند
high U بلند
tallest U قد بلند
taller U بلند
highfalutin U بلند
high (1 9 to 36) U بلند
legged U پا بلند
pointer U خط کش بلند
high grown U بلند قد
longer U بلند
megaphones U بلند گو
vociferous U بلند
longest U بلند
longs U بلند
soaring U بلند
rumbustious U بلند
longed U بلند
megaphone U بلند گو
loud speaker U بلند گو
upland U بلند
eton collan U بلند
long U بلند
uplands U بلند
pointers U خط کش بلند
towering U بلند
long- U بلند
exalted U بلند مرتبه
tallish U نسبتا بلند
high grown U بلند بالا
coamings U لبه بلند
long wave U موج بلند
shandy U بلند رویایی
grandiloquence U بلند پروازی
altivolant U بلند پرواز
high-flying U بلند پرواز
gaberdine U ردای بلند
elevated U بلند مرتبه
high flying U بلند خیال
prolong blast U سوت بلند
tore U علف بلند
high-minded U بلند همت
high flying U بلند پرواز
sonorous U قلنبه بلند
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
aspirational [British E] <adj.> U بلند همت
high crowned U نوک بلند
hessian boot U چکمه بلند
row de dow U صدای بلند
shandygaff U بلند رویایی
lofty U بلند بزرگ
raised kerb U جدول بلند
lofty U بلند پایه
talll U بلند بالا
quick time U سر قدم بلند
magnanimity U بلند همتی
raised kerb U لبه بلند
upland U زمین بلند
plyanthus U پامچال بلند
oxlip U پامچال بلند
long run [American E] <adj.> U بلند مدت
high rise block U ساختمان بلند
ascends U بلند شدن
ascended U بلند شدن
ascend U بلند شدن
mitt U دستکش بلند
rough U پست و بلند
hornblends U هرن بلند
hip boot U چکمه بلند ضد اب
roughest U پست و بلند
gantlope U دستکش بلند
elevated ground U زمین بلند
slam bang U با سر وصدای بلند
downland U چراگاه بلند
mitts U دستکش بلند
shandies U بلند رویایی
high hat U کلاه بلند
staffed U چوب بلند
Catholics U بلند نظر
gigas U رویش بلند تر
moppy U کلفت بلند
staffs U چوب بلند
ambitious U بلند پرواز
surge U موج بلند
ambitious U بلند همت
inextenso U کاملا بلند
long term <adj.> U بلند مدت
giant swing U تاب بلند
supereminent U بسیار بلند
uplands U زمین بلند
din U صدای بلند
Catholic U بلند نظر
outdoor antenna U انتن بلند
high pass U پاس بلند
slab sided U بلند ولاغر
knee-high U بلند تا سر زانو
icarian U بلند پرواز
high hurle U مانع بلند
gantelope U دستکش بلند
screeches U صدای بلند
screeched U صدای بلند
loudest U باصدای بلند
screech U صدای بلند
loudest U بلند اوا
long thrust U سخمه بلند
surged U موج بلند
tor U صخره بلند
famous U بلند اوازه
aquacade U فوارهء بلند
levitate U بلند شدن
levitated U بلند شدن
levitates U بلند شدن
chivalrous U بلند همت
levitating U بلند شدن
toss U ضربه بلند
screeching U صدای بلند
promontories U دماغه بلند
banquette U زمین بلند
loudmouthed U بلند اواز
loudish U اندکی بلند
loudish U کمی بلند
gauntlet U دستکش بلند
louden U بلند شدن
jointing plane U رنده بلند
lop sided U کوتاه و بلند
to read out U بلند خواندن
gauntlets U دستکش بلند
keep down U بلند نشوید
loud U باصدای بلند
loud U بلند اوا
louder U باصدای بلند
slender U بلند وباریک
promontory U دماغه بلند
uprear U بلند شدن
tossed U ضربه بلند
ambition U بلند همتی
alto relievo U برجسته بلند
yuk U خندهی بلند
alp U قله بلند
belly laugh U خندهی بلند
ambition U بلند پروازی
belly laughs U خندهی بلند
ambitions U بلند همتی
big-hearted U نظر بلند
ambitions U بلند پروازی
top-level U بلند پایه
high-rise U ساختمان بلند
alp U کوه بلند
low-rise U نه بسیار بلند
liberals U نظر بلند
lifter U بلند کننده
long burst U رگبار بلند
tosses U ضربه بلند
tossing U ضربه بلند
anchor at short stay U لنگر بلند
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1وقتي بلند حرف مي زني
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com